چاکراهای زمین
چاکراهای زمین در چه مکانهایی قرار دارد؟
پایه و اساس کارها و پژوهشهای مربوط به چاکراهای زمین را الگویی به نام هفت چاکرا تشکیل میدهد. کار خود را با این هفت چاکرا که با توجه به مراکز هندسی آنها به خوبی تعریف شدهاند، آغاز کنید. شیوه درست رسم چرخههای مربوط به این چاکراها را بر روی نقشه جهان بیاموزید. پس از آشنایی با این سیستم پایه، ساختارهای وابسته دیگری را باید بررسی کنید. ابتدا مفاهیم پایه را بیاموزید و سپس بر اساس آنها کار خود را آغاز کنید.
در این مطلب علمی با سفرمی همراه باشید تا نقاط انرژی جهان را به شما معرفی کنیم:
چاکرای شماره 1: کوه شاستا (Mt. Shasta)
کوه شاستا در جنوبیترین قسمت رشته کوه کِسکیدز (Cascade Range) قرار گرفته است. این کوه همچون یک اژدها از شمال کالیفرنیا و از میان اورگان و واشنگتن تا مرزهای کانادا کشیده شده است. کوههای سرسخت و با صلابتی در میان این رشته کوه قرار دارند که در این میان، کوه شاستا و کوه رینیر (Mount Rainier) – که بر فراز شهر سیاتل قرار دارند – از شناخته شدهترین آنها هستند. اگر کوه شاستا را همچون دم این اژدها در نظر بگیریم، به همین ترتیب کوه رینیر نیز، دهان و یا سر این اژدها محسوب میشود. صائقههایی که در سال 1947 از کوه شاستا نشات گرفته و به طور مستقیم به کوه رینیر منتقل شد، توجه جهانیان را به پدیده «بشقاب پرنده» جلب کرد. بروز این سیر صعودی در نقل و انتقالات چاکرای زمین، پیامد سلاحهای اتمیای بود که انسانها با هدف نتیجه بخشیدن به جنگ جهانی دوم آن را روی کار آوردند.
شاستا، مهمترین چاکرای زمین به شمار میرود. این چاکرا بخشی از پایه و اساس سیستم انرژی جهانی را تشکیل میدهد. در این مکان، پیشسازهای اولیه حیات زیستشناختی به گردش و توسعه جهانی منجر شده است. کوه شاستا نیروی حیات جهانی را پیش از ادغام در اشکال و گونههای مختلف حیات فردی تنظیم میکند. انرژی شاستا، به عنوان اولین چاکرای زمین، همچون یک چشمه آب گرم – یک جریان عظیم و رو به بالایی از انرژی زندگی و یا پرانا (نیروی حیات) بدون شکل و یا ساختار – میماند.
هنگام کار با نیروهای کوه شاستا، انتقال تمام انرژیهای برانگیخته شده به حداقل یکی از چاکراهای اصلی دیگر جهان، فرایندی بسیار حیاتی است. زندگی و حیات فعلی چاکرای شاستا شکل نمیگیرد مگر تا زمانی که انرژی آن به یکی دیگر از چاکراهای بزرگ جهانی انتقال یابد. برای مثال زمانهایی وجود دارد که این نقل و انتقالات انرژی از چاکرای شماره یک به چاکرای شماره دو و یا از چاکرای شماره یک به چاکرای شماره هفت صورت میگیرد.
چاکرای شماره 2: دریاچه تیتیکاکا (Lake Titicaca)
در جزیره خورشید، واقع در دریاچه تیتیکاکا، سنگ تیتیکاکا کشف شد، سنگی که مرکز هندسی دومین چاکرای زمین به حساب میآید. این سنگ مرکز جهانی خلق گونههای جدید و پیشرفتهای مهم تکاملی در گونههای موجود محسوب میشود. در بدن انسان دریاچه تیتیکاکا با چاکرای جنسی در ارتباط است. تفاوت آن با چاکراهای دیگر آن است که دومین چاکرای جهان بر تمام گونهها حاکم بوده و از منافع ویژهای در پیشرفت تکاملی و جهشهای مثبت برخوردار است.
در واقع تمام مخلوقات جدید از تیتیکاکا متولد میشوند. این توالی، در طول هزاران سال، همواره حاکی از خلق نوآورانه در جهت هدف زندگی – زندگی جاودانه – است. چگونه ساختار و نیروی حیات میتواند به گونهای ترکیب شود که توان غلبه بر آنتروپی را داشته باشد؟ دانش زمینی در رابطه با رشته کوههای آند به طور مستمر و با شفافیت بیش از پیش در پی پاسخ این پرسش است.
نیروی حیات تمایز نیافته چاکرای اول، یعنی کوه شاستا از طریق شاهراههای حیاتی جهانی –مار پلامد (The Plumed Serpent)- به دریاچه تیتیکاکا منتقل میشود. این جریان زمینی حیاتبخش در سراسر جهان در گردش است و مرکز اصلی آن درخت اِل تول (El Tule) در مکزیک است. دریاچه تیتیکاکا یکی از دو کانون مهم جهانی محسوب میشود. مار رنگینکمانی (Rainbow Serpent) و مار پلامد (Plumed Serpent) در جزیره خورشید با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. همچنین این دو شریان عظیم جهانی در جزیره بالی اندونزی نیز با یکدیگر تلاقی دارند.
اگر قصد دارید دومین چاکرای جهانی را بر روی نقشه رسم کنید، خطوط دایرهای خود را به گونهای رسم کنید که از محل اتصال رودخانههای ناپو (Napo) و مارانون (Maranon)، واقع در نزدیکی شهر ایکیتوس پرو، در واقع محل آغاز رودخانه آمازون عبور کند. توجه داشته باشید که این دایره بزرگ قلب رشته کوههای آند و شمار بسیاری از سایر مکانهای مقدس از جمله کوزکو و ماچو پیچو را در بر میگیرد. تمام مکانهای مقدسی که در حوزه گسترده یک چاکرای جهانی قرار دارند از ویژگیهای یکسانی برخوردارند. به همین ترتیب، ماچو پیچو نیز دومین نیروی چاکرای جهانی به شمار میرود.
چاکرای شماره 3: صخرههای اولورو و کاتا جوتا (Uluru and Kata Tjuta)
این دو مکان مشابه در قلمروی شمالی استرالیا، از چاکرای جهانی «شبکه خورشیدی» تشکیل شدهاند. اولورو که پیشتر به با نام آیرز راک (صخره آیرز) شناخته میشد، نسبت به صخره کاتا جوتا از شهرت بیشتری برخوردار است. این صخره عظیم قرمز رنگ و نیز تالار اپرای سیدنی، هر دو از مکانهای گردشگری این قاره کوچک محسوب میشوند. کاتا جوتا، که با نام اُلگاس (The Olgas) نیز شناخته میشود، به همان اندازه مورد توجه قرار گرفته است. این مکان، علاوه بر یک صخره بزرگ، از تعداد زیادی سنگهای قرمز رنگ عظیم نیز تشکیل شده است.
عملکرد جهانی این چاکرا، حفظ نیروی بقای زمین و تمام مخلوقات زنده آن است. اگر چنانچه در آینده هنری جهانی در رابطه با سلامت جاودان و همیشگی ایجاد شود، حکمت و دانش این هنر از چاکرای سوم در مرکز استرالیا نشات خواهد گرفت. این حکمت و دانش از طریق شریان جهانی، مار پلامد و مار رنگینکمانی به سایر بخشهای جهان منتقل میشود.
مار رنگینکمانی در مسیر زندگی در سفر بوده و از اعماق زمین به سطح آن بالا میآید و برای اولین بار از صخره اولورو خارج میشود. بدین ترتیب جادوی اولورو بواسطه یک نوع آهنگ خاص که از سمت غربی صخره اولورو و از درون غار مالا پوتا (Mala Puta) والابی خرگوشی (hare wallaby) خارج میشود، به صخره کاتاجوتا منتقل میشود. یک مرتبه در کلیسای طبیعی کاتاجوتا، نیروی بقای جهانی به طرحهای متنوعی شکل میگیرد که با گونههای مختلف حیات بر روی زمین در تناسب است. پس از «گردآوری» انرژیهای شبکه خورشیدی، در دره بادها (Valley of the Winds)، مار رنگینکمانی، از سنگ بزرگ و قلبی شکل نانگورا (Ngunngarra: سنگی به رنگ قرمز مایل به بنفش) خارج شده و این مکان را به قصد جزیره بالی ترک میکند.
انرژیهای چاکرای دوم که از دریاچه تیتیکاکا نشات میگیرد به طور مستقیم از طریق شریان جهانی مار رنگینکمانی که از جنوب اقیانوس آرام و از اعماق سرزمین نیوزیلند عبور کرده و از دماغه ویلسون وارد سرزمین اصلی استرالیا میشود، به چاکرای سوم – یعنی صخره اولورا و کاتاجوتا – منتقل میشود.
در افسانههای باستانی خلقت در رابطه با روزگار رویا (Dreamtime)، داستانی در مورد یک مراسم بزرگ که قرار است در صخره اولورو برگزار شود، بیان شده است. منظور از این مراسم بزرگ، تکمیل طرح عظیم روح زمین است. زمانی که این مراسم انجام شود، کمال در سراسر جهان گسترش می یابد. این واقعه بواسطه یک قطب بزرگ و یا پیوند همبسته کیهانی، با هدف یکپارچهسازی خورشید و زمین، نمادسازی میشود. پیشبینی میشود که این پیوند در سال 2020 میلادی و در زمان پیوند نادر زحل (کیوان) و پلوتو، به وقوع بپیوندد.
چاکرای شماره 4: گلاستونبوری و شافتسبوری (Glastonbury and Shaftesbury)
گلاستونبوری، سامِرسِت (Somerset) و شافتسبوری، دورسِت (Dorset)، مرکز چاکرای قلب در جهان محسوب میشوند. برای آنکه نیروی حیات عظیمتر به حداکثر تأثیر خود دست یابد، اکسیر حیات و جاودانگی باید بواسطه عصای اراده واقعی در همهجا منتشر شود. هنگامی که انرژیهای گلاستونبوری زمین با انرژیهای شافتسبوری زمین متحد میشوند، شریان جهانی مار رنگینکمانی خواهد توانست فرکانسهایی را به تمام مخلوقات سراسر جهان ساطع کند.
چرخه بزرگ مار رنگینکمانی از صخره اولورو به جزیره بالی و سپس به کوه کایلاش، و شهر سرگییف پوساد، سپس پیش از ورود به انگلستان در نزدیکی شهر گریت یارموث از دانمارک عبور میکند. این شریان گسترده همزمان با عبور از سرزمین انگلستان، از مکانهای مقدس بسیاری که در چاکرای قلب جهانی دست دارند، گذر میکند. چرخه سنگی ایوبری (Avebury Stone Circle) و تپه تور (the Tor) در نزدیکی گلاستونبوری احتمالاً مشهورترین نقاط «طب سوزنی» قلب هستند. چنانچه این شریان جهانی را داری عرض در نظر بگیرید، بدین ترتیب شافتسبوری در نزدیکی قسمت زیرین کمر و گلاستونبوری در قسمت بالایی محل گردآوری و توزیع خون در بدن قرار میگیرد.
گفته میشود که در طول قرون وسطی، چنانچه یکی از راهبان اعظم گلاستونبوری با یکی از روئسای صومعه زنان راهبه شافتسبوری ازدواج میکرد، بدین ترتیب شرایطی فراهم میشد تا فرزندان آنها صاحب ثروتی بیشتر از ثروت پادشاه انگلستان شوند. این یک معمای کیمیاگری است. اگر چنانچه الگوهای کهن این دو منطقه را با یکدیگر یکی کنیم، بدین ترتیب عشق و اراده باهم متحد شده و انقلابی بنیادین بروز میکند. در خصوص افرادی که در رابطه با کابالا (Cabala) به مطالعه میپردازند، این فرمول کیمیاگری Binah: درک و فهم (جام) را با Chokmah: خرد و حکمت (ترکه) متحد میسازد. این جام، که بواسطهی اراده روح زمین هدایت میشود، از قدرتی برخوردار است که میتواند مرزهای میان تمام ملتها را از میان بردارد. اگر قلب زمین به چرخه کامل آن گسترش یابد، بدینترتیب – در سراسر جهان – درد و رنج موجود در میان تمام موجودات، از حافظه و تجربه محو میشود.
مشهورترین افسانه گلاستونبری، بیانگر داستانی از یوسف الرامی است. این عمل آیینی، پایه و اساس تغییر نهایی ششمین چاکرای متحرک جهانی را از چرخه فعالسازی عصر برج حوت، 2000 سال قبل، به محدوده فعلی عصر برج دلو در غرب اروپا تعیین کرده است. در حال حاضر، این چاکرای متحرک جهانی (ششمین چاکرا) با چاکرای قلب جهانی در ارتباط است.
جهت اصلی انتقال انرژیهای شبکه خورشیدی جهان به چاکرای شماره چهار، از اولورو – کاتاجوتا به جزیره بالی، کوه کایلاش (چاکرای شماره هفت)، و سپس به سرگیو پوساد، روسیه و شافتسبری – گلاستنبوری است. از آنجایی که این مار رنگین کمانی به ناچار باید به سراسر جهان سفر کند، در مکانهای مختلف اطلاعاتی را دریافت و منتشر میکند. به خصوص شافتسبوری، نقش رمزگشایی اطلاعاتی را بر عهده دارد که مار رنگینکمانی را از کوه کایلاش تبت با خود به همراه آورده است.
همچنین تغییر این نیرو از چاکرای شماره سه به چاکرای شماره چهار، با استفاده از جهت مخالف مار رنگینکمانی – از الورو به دریاچه تیتیکاکا، بر فراز مجمع الجزایر آزور (Azores) و به داخل شهر کورنوال (Cornwall) و به جهت بالا به سمت گلاستنبوری – شافتسبوری نیز امکانپذیر است. علاوه بر این، یک ضربه دوگانه همزمان در هر دو جهت، یک چرخه عظیم جهانی شامل برخی چاکراهای زمینی (یعنی چاکرای شماره دو، شماره سه، شماره چهار، شماره شش، و چاکرای شماره هفت) را تکمیل خواهد کرد.
چاکرای شماره پنج: هرم بزرگ، کوه سینا و کوه زیتون (Great Pyramid, Mt. Sinai, and Mt. of Olives)
چاکرای «گلوی» جهانی، که آوای زمین از آن برمیخیزد، از میان تمام مراکز مقدس جهان یک مکان منحصر بفرد شناخته میشود. از میان تمام چاکراهای موجود، این چاکرا تنها نمونهای است که نه بر شریان جهانی مار رنگینکمانی (زنانه) و نه بر مار پلامد (مردانه) متکی است. این چاکرا بواسطه عملکرد چرخشی خود، به انتقال نیروها در امتداد مسیر مار رنگینکمانی البته در یک مسافت طولانی کمک میکند. همچنین این بخش از انرژیهای چاکرای شماره پنج در خاورمیانه، بخش عمدهای از یکی دیگر از ساختار حیاتی زمین چهار گردابه و یا چرخهای گردان، محسوب میشود که ویژگیهای مرتبط با چهار عنصر آتش، هوا، آب و زمین را تنظیم میکند. مکانهای مقدس مرتبط با این چهار منطقه، متعاقباً در چاکرای شماره هفت جهانی تشریح میشود.
در خصوص تمام چاکراهای زمین لازم به ذکر است که هنر گوشسپاری به اراده زمین چیزی است که باید به آن تسلط یافت. انسانها هرگز با هدف زندگی هماهنگ نخواهند شد مگر زمانیکه بیاموزند چگونه به آوای روح زمین گوش سپرده و به آن احترام بگذارند. این امر در هیچ کجای جهان به اندازه خاورمیانه اهمیت ندارد، چرا که چاکرای گلوی جهانی در این منطقه واقع شده است. زمین در حال سخن گفتن است و به ظاهر هیچ کس به این سخنان گوش فرا نمیدهد. خاورمیانهای را تصور کنید که در آن اورشلیم و مکه، دو میراث مشهور جهانی، پذیرای هر گونه فرهنگی باشد. خاورمیانهای را تصور کنید که در ارتقاء احترام به تمام مخلوقات زنده، چه انسان و چه غیر انسان، برای ادامه حیات در سطح جهانی پیشتاز باشد. خاورمیانهای را از مصر تا ایران تصور کنید که به لحاظ فرهنگی متحد بوده و هنر حیات جاودان را با سایر جهانیان مرتبط میسازد. آوای زمین در این منطقه در حال سَر دادن بشارت حیات است. چه کسی گوش فرا میدهد؟
در این منطقه، سه مکان به عنوان مرکز این چاکرا معرفی شدهاند. کوه سینا، در مقایسه با دو مکان دیگر، بخش موثری است که از آن چرخه گستردهای را میتوان ایجاد کرد. موسی جاودان، کسی که حکمت کابالایی (Cabalistic wisdom) را از خارج مصر به همراه آورد از پرتگاه و حیات جاودان در سینا گذر کرد. هرم بزرگ، یکی از معدود چاکراهای ساختگی زمین به شمار میرود. اراده واقعی خود را با والاترین هدف زمین و شورمندی یکی کنید و این نیروی متحد شده را به عنوان یک واژه پویا از خارج از اتاق ملکه هرم بزرگ و یا از قله آن پرتاب کنید. کوه زیتون، که در مرز شرقی اورشلیم قرار گرفته و مشرف به گلدن گیت (Golden Gate) مشهور است، در آیندهگرایی مسیحی و اسلامی مورد توجه قرار دارد. چنانچه جاودانگی، واژه کهن این عصر دلو، کلید اصلی در نظر گرفته شود، بدین ترتیب تمام فرهنگها باید این واژه را به آشکارا از کوه زیتون شنیده باشند. اجازه دهید واژه عصر (Word of the Aeon) از این مکان دروازه طلایی را بگشاید، بدین ترتیب تمام موجودات میتوانند بواسطه سرزمین جدید، که خانهای جاودان برای تمام مخلوقات، فرهنگها و ادیان محسوب میشود، به زندگی کامل وارد شوند.
چاکرای شماره 6: مرکز فعالسازی عصر، مرکز متحرک (The Aeon Activation Centre, mobile)
این چاکرای زمینی همچون سایر چاکراها، از یک مرکز هندسی و یک محیط گسترده ایدهآل برخوردار است. تفاوت موجود در آن است که این «چشم سوم»، در آغاز هر عصر جدید مسیر اطراف زمین را به سمت غرب در حرکت است. اعصار بزرگ بواسطه یک چرخش آرام به دور محور زمین تعیین میشوند. نامهای تعیین شده برای این اعصار از 12 نشانه برگرفته شده است. در حال حاضر، به ما گفته میشود که عصر حوت را ترک کرده و به عصر دلو وارد شویم. مدتی پس از سال 4000 میلادی، زمانی که زمین به عصر جدید (Capricornian Aeon) وارد میشود، این تغییر دوباره به وقوع میپیوندد.
هنگامی که این زمان فرا میرسد روح زمین به تمام نیروهای مرتبط سیگنالی ارسال میکند تا با هدف آغاز یک عصر جدید منطقه جغرافیایی مشخصی گرد هم جمع شوند. زمانی که این نیروها با هم ادغام شدند، چاکرای ششم جهانی ایجاد شده، گسترش یافته و آغاز به کار میکند. این چاکرا به مدت 150 تا 200 سال در جای خود باقی میماند – این مدت زمان برای پایهگذاری الگوهای کهن عصر جدید کافی خواهد بود – و پس از این مدت از میان خواهد رفت. پس از گذشت مدت زمانی بیش از دو هزار، این فراخوان مجدداً به منظور گردآوری حرکتی در مسیر به سمت غرب ارسال میشود.
هدف از این فعالیت آن است که حکمت حیات بر روی زمین که در طول قرنها گردآوری شده استخراج گردیده و سپس از این ثمرههای حکمت در بازگشایی مسیرهای جدید برای تحول زمین استفاده شود. در هر یک از اعصار بزرگ، بر موضوعات متفاوتی تأکید شده است. برای مثال، شفقت و مهربانی، واژه کلیدی عصر حوت اخیر به شمار میرود؛ جاودانگی، واژه عصر دلو نوظهور است. در زمان حاضر (سال 1904 تا 2084)، چاکرای ششم به لحاظ جغرافیایی با چاکرای قلب جهانی در غرب اروپا در ارتباط است. به لحاظ زمانی، این تناوب دلوی در ماههای آوریل و می سال 2008 میلادی در بیشترین قدرت خود خواهد بود. نیروهای فرهنگی سراسر جهان که در این زمان تسریع یافتهاند، در سال 2065 میلادی به بلوغ کامل خود خواهند رسید.
در بسیاری از مناطق جهان، افسانههایی در رابطه با مفهوم جاودانگی وجود دارد. اغلب، زمانی که در این داستانها جمعی از افراد جاودان به تصویر کشیده میشوند، از یک شهر نامرئی نام برده میشود. برای نمونه میتوان به پولاکی (بالی)، شامبالا (مغولستان)، آوالون (انگلستان)، و کلیسای اولین فرزند (کتاب مقدس) اشاره کرد. این افسانهها یک حقیقت بنیادین و انقلابی را تفسیر میکنند – مفهوم جاودانگی مدتهاست بر روی زمین وجود دارد. اغلب جاودانهها، از مسیرهایی بسیار فردگرا، انفرادی و پنهان از یک جهان خارج پیروی میکنند. بدین ترتیب، هنگامی که روح زمین، تمام نیروها را برای تولد یک عصر جدید احضار میکند، بسیاری از این نامناسبات اجتماعی با این عصر جدید و مضمونهای جدید آن همکاری میکنند. این ائتلاف موقتی و ناپایدار است. پس از آنکه این عصر فعال شد، تمامی اجزای دخیل مسیرهای خود را برای یک دوره 2000 ساله دیگر از سر میگیرند.
در این قسمت، فهرستی از مراکز هندسی اعصار اخیر و مراکز هندسی دو عصر آینده ذکر شده است: برج جوزا – تای شان، چین؛ برج ثور – کوه بیلوکا، سیبری؛ برج حمل – کوه ملک سیاه، ایران؛ برج حوت – کوه زیتون، هرم بزرگ؛ برج دلو – گلاستنبوری – شافتسبوری؛ برج جدی – در نزدیکی رسیف، برزیل؛ صورت فلکی قوس – در نزدیکی مانائوس، برزیل. (برزیل در دو عصر آتی، تقریباً سالهای 4000 و 6000 میلادی، نقش مهمی را ایفا میکند.)
چاکرای شماره هفت: کوه کایلاش (Mt. Kailas)
کوه کایلاش، مقدسترین کوه در رشتهکوه هیمالیا و مرکز چاکرای تاج جهانی به شمار میرود. این کوه در تبت واقع شده است و در رویداد سالانه ماه کامل عقرب، در ماه آوریل و یا می، مرکز توجه است. در رابطه با زمین و تمام جاودانهها، این ماه از لحاظ تکامل جهانی، نشانهای برای آغاز سال جدید محسوب میشود. برای کسانی که تا به حال با تقویم قمری سر و کار نداشتهاند این ماه کامل و منحصر بفرد که با کوه کایلاش در ارتباط است، نقطه شروع مناسبی برای آغاز کار در این زمینه خواهد بود.
چاکرای شماره هفت، هدف زمین و یا اراده حقیقی را منتشر میکند. اگر جهان را به عنوان یک معمار در کار ساخت و ساز یک ساختار جاودانه جهانی در نظر بگیریم، بدین ترتیب طرح کلی این عمارت پویا هر سال از تاج کوه کایلاش منتشر میشود. به همین خاطر توجه به این رویداد سالانه ی کامل شدن ماه، به ویژه 90 دقیقه قبل از رسیدن به زمان اوج ماه کامل عقرب از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این زمان یک فرد ممکن است اراده حقیقی خود را که بواسطه روح زمین نمود پیدا میکند، بیابد. طراحی و جزئیات کار شخصی افراد از طریق این فعالیت مشخص میشود.
روند کار در اثر گذشت زمان پیشرفت میکند. علاوه بر چرخه قمری سالانه، کوه کایلاش نیز اطلاعاتی در رابطه با چرخههای زمانی بزرگتر منتشر میکند. برای مثال، اصل فعالیت سازنده چاکرای متحرک شماره شش از طریق چهار چرخه زمانی بزرگ 19 ساله بر اساس ماههای کامل و منحصر بفرد عقرب از سال 1989 تا سال 2065 از طریق کوه کایلاش کنترل میشود. گاهی اوقات به این دورههای زمانی 19 ساله، چرخههای عظیم وساک (Great Wesak Cycles) گفته میشود. دومین و متداولترین نمونه، چرخه 12 ساله است که از طریق جاودانهها در ساختمان آینده به کار گرفته میشود. این الگو 12 ساله، چرخه ملک صادق (Melchizedek Cycle) نامیده میشود و زمانی آغاز میشود که سیاره مشتری در علامت برج حمل قرار دارد. نقاط شروع چرخه ملک صادق در دوران اخیر، در سالهای 1939، 1951، 1975 و 1999 قرار داشته است. نقطه شروع بعدی این چرخه در سال 2011 بوده است.
افسانهای در رابطه با ریسمان از دست رفته خلقت وجود دارد که تا حدودی به داستان جام مقدس شباهت دارد. چنانچه سه نُت مفقود شده پیدا شود و نُتها باهم به صدا درآیند، بدین ترتیب اراده جهانی از طبیعت ابدی پردهبرداری کرده و تمام موجودات فانی از میان خواهند رفت. بازسازی این ریسمان از دست رفته بواسطه همکاری با چاکراهای زمین امکانپذیر خواهد بود. به صدای ستایشی که از چاکرای شماره هفت، یعنی کوه کایلاش برمیخیزد، گوش فرادهید. به آوای عشق برآمده از چاکرای چهارم، مرکز قلب جهانی گوش بسپارید. سپس، از صدای شکرگذاری شادمانهای که از چاکرای سوم، اولورا و کاتاجوتا بر میخیزد، بهرهمند شوید. برای ترکیب این سه نت و تبدیل آن به یک نیروی واحد از خلاقیت و عقل خود بهره بگیرید و سپس جهان را دوباره از نو خلق کنید.
میشه خواهش کنم بهم بگید زمان دقیقش رو برای سال۲۰۲۱ رو از چ سایتی میتونم پیدا کنم؟
سلام میخوام در مدیتیشن ۲۱ دسامبر ۲۰۲۰ برای چاکرا خورشیدی زمین شرکت کنم لطفا راهنمایی کنید 🙏🏽♾🧬